-
باور سخت
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 13:54
باورش سخت است روی زمینی ایستادی که هر لحظه ممکن است زیر پایت را خالی کند باید به آسمان چشم دوخت شاید راهی برای پرواز باشد
-
صدای آب
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 11:48
اگر صخره و سنگ در مسیر رود خانه زندگی نباشد صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد...
-
انسانیت
سهشنبه 4 تیرماه سال 1392 12:08
روزانــه هزاران انســان به دنیــا می آینـــد امــا نسل " انســانیت " در حال انقــراض است
-
بابا آب داد................
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 15:57
می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟ "بابا آب داد بابا نان داد" می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟ "من می توانم بخوانم و بنویسم" می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟ "من می توانم بدوم" و این است که ما...
-
اشتباه
شنبه 1 تیرماه سال 1392 19:08
ماهی ها چقــدر اشتباه مـــی کنند قلاب علامت کـــدامین سـؤال است کـــه بـــدان پـــاسخ می دهند؟؟
-
چه بسا خداوند ...
پنجشنبه 30 خردادماه سال 1392 14:06
چه بسا خداوند هر گره ای که در کار ما میاندازد ، همچون گره های قالی باشد که نهایتا قصد دارد با آنها نقشی زیبا را بیافریند !
-
مطلب
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 09:16
گلایه ها عیبی ندارد !!! کنایه ها ویران می کنند ...
-
ادعای رفاقت
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 17:49
برای هر کس که ادعای رفاقت می کند درب را باز نکن، خیلی ها مثل بچه ها درب را میزنند و فرار می کنند
-
پشت چراغ قرمز
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 11:05
ثانیه های انتظار پشت چراغ قرمز را تاب بیاورید شاید خدا دارد : آرزوی کودک دست فروش را براورده میکند
-
گفتن مشکلات
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 11:33
حاکمی بر مردمش گفت : صادقانه مشکلاتتان را بگویید ! حسنک بلند شد و گفت : گندم و شیر که گفتی چه شد ؟؟؟ مسکن و کار چه شد ؟؟؟ حاکم گفت : سپاس که مرا آگاه کردی ... یک سال گذشت و دوباره حاکم گفت : صادقانه مشکلاتتان را بگویید ! کسی چیزی نگفت ! کسی نگفت گندم و شیر و مسکن چه شد !؟! تنها یک نفر از میان جمع گفت : حسنک چه شد ؟!؟
-
جملات زیبا در مورد زندگی
شنبه 18 خردادماه سال 1392 16:08
غلط است این تفکر ...! که بپنداریم زندگی میگذرد باید به خود بقبولانیم که : زندگی می ماند... این من و شما هستیم که میگذریم ...
-
باید دانست!
جمعه 17 خردادماه سال 1392 11:44
باید دانست: "جاده های زندگی را خدا هموار می کند کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست...." پس اه و ناله چرا؟!
-
تولد انسان
یکشنبه 12 خردادماه سال 1392 18:58
تولد انسان روشن شدن کبریتی است ومرگش خاموشی آن! بنگر در این فاصله چه کردی؟!! گرما بخشیدی...؟! یاسوزاندی
-
ضرب المثل
یکشنبه 12 خردادماه سال 1392 16:11
خار را درچشم دیگران می بیند. تیر رادر چشم خود نمی بیند
-
آرزو
شنبه 11 خردادماه سال 1392 18:03
دیگر تمام شد آرزوهایم را گذاشتم در کوزه با آبش قرص های اعصابم را میخورم...!
-
همه چی خراب بود
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 18:19
بچه که بودیم؛ جاده ها خراب بود؛ نیمکت مدرسه ها خراب بود ؛ شیرای آب خراب بود ! زنگای در خونه ها خراب بود؛ ولی آدما سالم بودن ........
-
مطلب
یکشنبه 5 خردادماه سال 1392 20:14
حالی که پریشان است ! احتیاج به آرامش دارد ؛ نه سرزنش .... کاش می فهمیدند ... !
-
پول
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1392 18:15
آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد آموخته ام که با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه ، دارو خرید ولی سلامتی نه ، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه.
-
آرزوی پرواز
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 08:49
برای کشتن پروانه آن را در زیر پا له نکنید بال هایش را بکنید تا در آرزوی پرواز بمیرد !!
-
خانم حامله
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 17:51
خانمی توی یک اتوبوس شلوغ ایستاده بود ودستشو به میله بالاسرش گرفته بود که نیفته. درهمین موقع یک پسر شیطون به اوگفت :خانم چراشکمت اینقدر بادکرده؟ خانم حامله گفت:بادنکرده توی شکمم یک بچه است.پسربچه به اون خانم گفت: دوستش داری؟ خانم حامله گفت: دوستش دارم . پسر بچه گفت:پس چرا اونو قورتش دادی؟!!!
-
ماه عسل
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 17:17
نوعوسی به داماد گفت:راستی چه کسی ماه اول ازدواج عروس ها ودامادها را ماه عسل نامیده است؟ داماد خندیدوگفت:این ماه ماه غسل است که یک دیوانه نقطه ان را ندیده وبه آن ماه عسل نام گذارده ودیگران از اون احمق کورکورانه پیروی کردند!!!!!!!!!!!!
-
غروبی سرد سرد
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 10:15
یاد دارم در غروبی سرد سرد می گذشت از کوچه ما دوره گرد داد می زد کهنه قالی می خرم دسته دوم جنس عالی می خرم کاسه و ظرف و سفالی می خرم گر نداری کوزه خالی می خرم اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکست اول ماه است و نان در سفره نیست ای خدا شاکر شدم از زندگیت بوی نان تازه هوشش برده بود اتفاقا مادرم هم روزه بود...
-
انگشتر الماس
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 09:12
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ ﮐﺸﺘﯽ ، ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿ ﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮﯾﮑﺮﺩ… … ﭘﺲ ﺍﺯ۱۵ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻩﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ ، ﻭﻗﺘﯽﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ ﻣﯿ ﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ...
-
کوفی عنان
یکشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1392 17:09
از کوفی عنان (دبیر کل سابق سازمان ملل و برنده صلح نوبل) پرسیدند: بهترین خاطره ی شما از دوران تحصیل چه بود؟ او جواب داد: «روزی معلم علوم ما وارد کلاس شد و برگه ی سفید رنگی را به تخته سیاه چسباند. در وسط آن لکهای با جوهر سیاه نمایان بود.» معلم از شاگردان پرسید: «بچه ها در این برگه چه می بینید؟» همه جواب دادند: «یک لکه...
-
خنده به اجبار
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 21:14
هیچ وقت نباید به اجبار خندید ! گاهی بــاید تا نهایت آرامش گــریه کرد ... لبخـــــند بعد از گریه ؛ از رنگــــین کمــــآن بعد از بـــآران هم زیبـــاتره ... !
-
عشق مجنون.....
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 13:24
روزی مجـنون از سجاده شخصـی عبور کرد... مـرد نمـاز را شکسـت و گفت : مـردک !!! در حـال راز و نیاز با خـدا بودم تو چـگونه این رشـته را بـریدی !!! مجنون گـفت : عاشـق بنـده ای هستـم و تو را نـدیـدم ، چگـونه تو عاشـق خـدایی و مـرا دیـدی؟!.
-
یه توپ(طنز)
پنجشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1392 11:39
یه توپ دارم قلقلیه . . . . . . . . آخه عزیزِ من هم سنو سالای تو دارن اورانیوم غنی میکنن!!! اونوقت تو اومدی این پایین ببینی توپه چه رنگیه؟! :| آیا دانستن رنگ توپ کار درستی است؟!! حالا مثلا بگم سرخ و سفید و آبیه مشکلاتت حل میشه؟!!واست نون و آب میشه؟!! به خودت بیـــا.... :| میخوای نظر بدی بده
-
اسب
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1392 20:15
از یه اسب میپرسن چرا هر کس تورو میبینه سوارت میشه؟ اون اسب جواب نداد، سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت ! میدونید چرا؟؟ چون اسبا نمیتونن حرف بزنن ! نه واقعا انتظار داشتین اسبها حرف هم بزنن ؟
-
جامعه
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1392 13:36
سلام میدونی امشب چی ذهنمو مشغول کرده ؟ به نظر شما چرا ماها همیشه میخواییم نظر خودمون رو به دیگران تحمیل کنیم ؟ حتی وقتی میدوونیم که فکرمون نادرسته میخواییم به زور پاش وایسیم؟ یاچرا عده ای دنبال عیب دیگرانند؟.وخود را فر اموش کرده اند من خیلیا رو دیدم که به خاطر این عقیده مجبور شده از آرزوهاشون دست بکشن. واقعا چرا؟؟؟ یا...
-
بذر مهر بکاریم ومحبت درو کنیم
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 16:22
دائما دوست داریم که برگردیم به زمان کودکی هیچ فکر کردید چرا؟؟ شاید به خاطر صفاو صمیمیتی که بینمان بود گذشتی که بعد ازدعواهایمان داشتیم فراموشی بدیها و زود آشتی کردمان حالا که امکان برگشتن نیست چه کنیم شاید امکان نداشته باشد که از نظر جسمانی زمان رابه عقب برگردانیم و کودک شویم ولی از نظر اخلاقی که می توان برگشت و...