تصور اینکه تنها چند روز دیگر در هوای عشقبازی خدا با بندگانش نفس میکشم
آوار غم را بر سرم خراب میکند ...!
دلم شور تمام شدنت را میزند
ای ماه مبارک ...!
ما تازه با تو و لحظه هایت انس گرفته ایم
چقدر زود میخواهی ما را داغدار فراقت کنی ...
بخاطر خدا اندکی صبر ...!
تیک تیک ساعت بدجور روزهای پایانی مهمانی را به رخم میکشد
و دلم را میلرزاند ...!
انگار واقعا دارد تمام میشود
روزهایی که خوابم عبادت و نفس کشیدنم تسبیح به حساب می آمد
دارد تمام میشود ...
روزهایی که قرائت یک آیه از کتابت برایم حکم ختم قرآن را داشت
دارد تمام میشود ...
لحظات در بند بودن شیطان ...!
و دعای سحر و شیرینی افطار ...
و خدایا عجب صاحبخانه ی نابی هستی
که در پذیرایی از بنده ات سنگ تمام گذاشتی ...!
زبان نمی داند چه بگوید برای تشکر...
خدایا بدجور نمک گیرت شدم ...!
التماس دعای فراوان
[ بدون نام ]
یکشنبه 13 مردادماه سال 1392 ساعت 06:52 ب.ظ
سلام مــاه مــن !
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..
احوال مهتابیت چطور است ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !
تو فقط ماه من بمون و باش !
ماه من !
مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !
........................
جدیدا تحویل نمیگیری
باران که می بارد
گام بر می دارم و قدم زنان می روم
زیر باران رفتن را دوست دارم
اشکهایم را کسی نمی بیند.
تمام خاطرام را دوباره خیس می کنم.
حس می کنم دوباره زنده شده ام.
از تلخی روزگار می گویم و به دست باران می سپارم
از سختی ها از نامردی ها
از بخت بد و اقبال شوم
همه را به دست باران می سپارم
باران نیز می شوید و پاک می کند
باران زندگی دوباره را یه یادم می آورد
توان راه رفتن به من می دهد
در این جاده باریک من و باران تنهای تنهای هستیم
هر قدر می بارد من سبک و سبک تر می شوماهد شد
پس خداوندا مگیر بارانت را ز من حتی برای یک لحظه ...
طی اعلام وزیر آموزش و پرورش مبنی بر جدا سازی کتاب درسی دخترا و پسران،نام دهقان فداکار در کتاب درسی دختران به صغری فداکار تغییر یافت ولی نتوانست لباسشو در بیاره و همه مسافران به درجه رفیع شهادت نائل شدند!!!!!!!
آمپم بیا[نیشخند]
به پروانه گلی گفت که بالکش
تن خود را چرا سوزی در آتش
جوابش داد پروانه بزاری
که عاشق راز سوختن نیست باکش
شدم دیوانه رخسار ماهش
شدم زنجیر زلف یادش
شدم مجنون تر مجنون من آندم
که خوردم تیری از برف نگاهش
یک صدای بی صدا دارد دلم
در خموشی صد نوا دارد دلم
حرفهایی را که شب پنهان کند
روز روشن با شما دارد دلم
باورم را هیچکس باور نکرد
انتظاری ناروا دارد دلم
غربت من از غریبیهای اوست
ورنه اینجا آشنا دارد دلم
بی زبان وخامشانه پیش خود
حرفهایی با خدا دارد دلم
خیلی قشنگ بود.
سلام علی جان مرسی که بهم سرزدی وبت خیلی جالبه
منکه ازمطالبش خیلی لذت بردم
به امیدموفقیت بیشترت
بعضی وقتا غمـــــای آدمـــ طوری ان که حتــــی با خودتــم روت نمیشـــــــه مطرحشــــــــون
کنــی
چه قشنگ!
سلام عزیزم ازوبت خیلی خوشم اومد به منم یه سربزن نظربده خوشحال میشم
ممنون .حتما
"خــــــ ــــــدایـــ ـــــــــا "
همه از تو می خواهند " بدهی "
اما, من از تو می خواهم " بگیری "
خستگی,دلتنگی و غصه ها را,
از لحظه لحظه روزگار علی
ســــلام ...
زنـــــــــدگی بایــــــد کـــــــــرد !
گــــــاه با یـــک گل ســــــــــــرخ
گاه با یــــــک دل تنــــــ❤ــــــگ ،
گـــاه باید رویید در پس این باران،
گاه باید خندید بر غمی بی پایان .
سلام
سلام از وبلاگ خوب شما دیدن کردم....
با اجازه لینک شدید ...
سلام...طاعاتتون قبول..
امیدوارم روحمان در کمترین فاصله با خدا باشه...
تصور اینکه تنها چند روز دیگر در هوای عشقبازی خدا با بندگانش نفس میکشم
آوار غم را بر سرم خراب میکند ...!
دلم شور تمام شدنت را میزند
ای ماه مبارک ...!
ما تازه با تو و لحظه هایت انس گرفته ایم
چقدر زود میخواهی ما را داغدار فراقت کنی ...
بخاطر خدا اندکی صبر ...!
تیک تیک ساعت بدجور روزهای پایانی مهمانی را به رخم میکشد
و دلم را میلرزاند ...!
انگار واقعا دارد تمام میشود
روزهایی که خوابم عبادت و نفس کشیدنم تسبیح به حساب می آمد
دارد تمام میشود ...
روزهایی که قرائت یک آیه از کتابت برایم حکم ختم قرآن را داشت
دارد تمام میشود ...
لحظات در بند بودن شیطان ...!
و دعای سحر و شیرینی افطار ...
و خدایا عجب صاحبخانه ی نابی هستی
که در پذیرایی از بنده ات سنگ تمام گذاشتی ...!
زبان نمی داند چه بگوید برای تشکر...
خدایا بدجور نمک گیرت شدم ...!
التماس دعای فراوان
سلام مــاه مــن !
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..
احوال مهتابیت چطور است ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !
تو فقط ماه من بمون و باش !
ماه من !
مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !
........................
جدیدا تحویل نمیگیری
ســلام ...
کاش میشد فهمید که در دل آسمان ها چه می گذرد ، در این پایین هیچ خبری از آسمان ها نیست ...
بهتــر استـــــ دوستی را بخواهی و برای خودتــــ نگهــ داری کهـ ...
بهـ روزهــایتـــــ تلاش و بهـ شبـهایتـــــ آرامش می بخشدـ ... !!!
آخ که حیفه به این شاهکار جز دمت گرم چیزی بگم
مرررررسییییییی علی داداشی
نهال قلم
حافظانه ها http:/hafezane-ha.blogfa.com
نهال نو http:/nahaleno.blogfa.com
هر سه تا وبم آپه
سلام عزیز
اپم
منتظرحضورسبزت
سلام داداشی نمازروزه هات قبول باشه دعاواسه من ویژه یادت نره
با خدا همه چیز ممکن است.
...[گل]
باران که می بارد
گام بر می دارم و قدم زنان می روم
زیر باران رفتن را دوست دارم
اشکهایم را کسی نمی بیند.
تمام خاطرام را دوباره خیس می کنم.
حس می کنم دوباره زنده شده ام.
از تلخی روزگار می گویم و به دست باران می سپارم
از سختی ها از نامردی ها
از بخت بد و اقبال شوم
همه را به دست باران می سپارم
باران نیز می شوید و پاک می کند
باران زندگی دوباره را یه یادم می آورد
توان راه رفتن به من می دهد
در این جاده باریک من و باران تنهای تنهای هستیم
هر قدر می بارد من سبک و سبک تر می شوماهد شد
پس خداوندا مگیر بارانت را ز من حتی برای یک لحظه ...
مطلب نایسی بودت
..........
آپم و میدونم که میای
...[گل]
تنهایی آدمها یه دریا عمق داره ،
ولی پر کردنش با یه لیوان محبت ممکنه ...
فهمیدهام ...
که خیلی وقتها....
گناه نکردن...
نتیجه ی فراهم نبودن "موقعیت" است؛ ....
توهم" تقوا "برم ندارد...!
حرفایت شبیه برف اند!
از آن برف های بی موقع که
نزدیک بهار می بارد و فقط،
جان شکوفه های درختان را می گیرد
طی اعلام وزیر آموزش و پرورش مبنی بر جدا سازی کتاب درسی دخترا و پسران،نام دهقان فداکار در کتاب درسی دختران به صغری فداکار تغییر یافت ولی نتوانست لباسشو در بیاره و همه مسافران به درجه رفیع شهادت نائل شدند!!!!!!!
آمپم بیا[نیشخند]
سلام وبلاگ زیبایی دارید بهتون تبریک میگم.
موفق باشید
به پروانه گلی گفت که بالکش
تن خود را چرا سوزی در آتش
جوابش داد پروانه بزاری
که عاشق راز سوختن نیست باکش
شدم دیوانه رخسار ماهش
شدم زنجیر زلف یادش
شدم مجنون تر مجنون من آندم
که خوردم تیری از برف نگاهش
یک صدای بی صدا دارد دلم
در خموشی صد نوا دارد دلم
حرفهایی را که شب پنهان کند
روز روشن با شما دارد دلم
باورم را هیچکس باور نکرد
انتظاری ناروا دارد دلم
غربت من از غریبیهای اوست
ورنه اینجا آشنا دارد دلم
بی زبان وخامشانه پیش خود
حرفهایی با خدا دارد دلم
ایرانسلم دیگه ترکم کرد
اس ام اس داده اگه دلت نمی خواد دیگه باهات باشم
عدد ۲ را به ۵۰۰۵ ارسال کن. خخخخخخ
به وبم سر بزن آپ کردم...
هیچ کس نمی تونه به دلش یادبده که نشکنه ولی می تونه یادش بده که وقتی شکست لبه تیزش دست اونی روکه دلش روشکسته نبره!
اگه تونستی اشکالش رو پیدا کنی.خوب دقت کن.
بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله صمد لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوآ احد
بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله صمد لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوآ احد
بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله صمد لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوآ احد
بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله صمد لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوآ احد
.
.
.
.
پیدا نکردی؟هیچ اشکالی نداره.
حداقل ثواب ختم یه دور قرآن رو بردی.التماس دعا
تواین شب های قدر همه رو دعاکن.منم دعا کن♥
سلام وبلاگ جالبی داری خوشحال میشم بهم سر بزنی
میدونم
می خواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم :
یکی بود ، یکی …
بی خیال …
خلاصه اش میشود : دوستت دارم