روزی لئون تولستوی در
خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد
،تولستوی کلاهش را از سرش
برداشت و … محترمانه معذرت
خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون
تولستوی
هستم
.
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت
:چرا شما خودتان را
زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در
جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی
خودتان بودید که به
من مجال این کار را ندادید
بی ادب جای معذرت خواهی یه چی طلب کارم هم هست
علی جون لینکم کن بااسم وبم منم بااسم وبت لینکت موکنم بای
سلام.شما لینک شدید
ادم خوبه قصه های من !
دلتنگت شده ام!
حجمش را میخواهی؟؟
خدا را تصور کن..
سلام دوست عزیزم اسپمر جدید بیست آمار هم اضافه شد برای ارسال نظر به اعضای بلاگفا برای بالا بردن آمار واقعی وبلاگ و وبسایتتون ما چند تا دختر و پسر دور هم جمع شدیم و یه انجمن عمومی تخصصی راه انداختیم انجمن هایی مانند: آموزش انواع زبان های زنده دنیا -جک - سرگرمی - بازی - شعرو داستان - موسیقی - نرم افزار - تبلیغات و دها انجمن دیگر خیلی خوشحال میشیم شما هم به ما بپیوندید و عضو بشین و هر قسمتی که دوست دارین فعالییت کنید دوست داشته باشین میتونید انجمن مارو لینک کنید و وبلاگ خودتونم تو قسمت انجمن تبلیغات بزارین منتظریما حداقل یه سر بزن